یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
حجت الاسلام حسینی قمی

حوزه/ استاد حوزه علمیه با بیان اینکه برخی از اصحاب اباعبدالله(ع) با وجود اینکه امام به آنها نامه نوشتند حضرت را یاری نکردند و برخی هم بدون اینکه حضرت را دیده باشند به یاری ایشان شتافتند، گفت: دینداری التماس نمی خواهد بلکه باور می خواهد و اگر باور نباشد مانند عبیدالله حر جحفی حتی اگر امام هم به دیدن او بروند باز هم یاری امام را قبول نمی کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی در حرم مطهر بانوی کرامت با اشاره به عظمت و شخصیت اصحاب سید الشهدا(ع) اظهار کرد: پیامبر (ص) فرمودند شهدای کربلا سادات شهدا در روز قیامت هستند.

وی با بیان اینکه آیت الله کمره ای کتابی با عنوان عنصر شجاعت در ۶ جلد نوشته که ۳ جلدش مربوط به شهدای کربلا است گفت: در حالات عبدالله بن عمیر کلبی نوشته است که در مسافرت بود و خبر از حوادث کوفه نداشت، از سفر که برگشت دید شهر شلوغ است؛ پرسید چه خبر است گفتند جمعیت دارند به لشکرگاه می روند تا با حسین بن علی علیه السلام بجنگند؛ او گفت من آرزو داشتم با مشرکین بجنگم ولی فکر نمی کنم جنگ با کسانی که با فرزند رسول خدا می جنگند کمتر از جنگ با مشرکین باشد و شبانه به یاری امام رفت.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه دینداری التماس نمی خواهد بلکه باور می خواهد گفت: افرادی که سید الشهدا(ع) را یاری کردند چهار دسته بودند؛ یک عده در مدینه با حضرت به راه افتادند، یک عده در مکه به آقا ملحق شدند، یک عده هم در مسیر راه با ایشان همراه شدند و یک عده هم در کربلا به ایشان پیوستند و افرادی که حاضر نشدند حضرت را یاری کنند هم چهار دسته هستند به همان صورت.

وی خاطرنشان کرد: عبدالله بن عمیر کلبی وقتی می خواست به کمک اباعبدالله(ع) برود همسرش هم از او درخواست کرد که او را باخود ببرد؛ بنابراین به همراه همسرش شب هشتم محرم به لشکریان امام حسین علیه السلام پیوستند و در روز عاشورا وقتی دو غلام از لشکر یزید هل من مبارز طلبیدند او از امام خواست که به میدان برود امام دیدند که قد بلند و بازوان قوی دارد از بدن قوی او تمجید کردند و او را به میدان فرستادند.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی با بیان اینکه اگر جوانان ورزش میکنند و بازوان خود را قوی می کنند خوب است که از این قدرت در راه خدمت به خدا و خلق خدا استفاده کنند، افزود: عبدالله عمیر هر دو را به جهنم واصل کرد و وقتی خودش هم به زمین افتاد همسرش کنار بدن شوهرش آمد و گفت از خدایی که تو را به بهشت رسانید می خواهم که من را هم به تو ملحق کند، شمر شنید و دستور داد با یک عمود آهنین بر فرق این زن زدند و او تنها بانویی هست که در کربلا به شهادت رسید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • رضا US ۲۲:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
    0 0
    دینداری زور قانون نمی‌خواهد بلکه باور می‌خواهد
  • ۲ IR ۱۸:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
    0 0
    سال ۵۵ بود و من ۱۰ سالم بود پدر ومادرم برا اولین بار میخواستن برن مشهد زیارت امام رضا ع دوشبی خانه ما پر بود از اقوام و اهالی محل که دسته دسته میامدن برا التماس دعا و هر کسی اسکناسی دخیلی میداند که از طرف هدیه به ذریح امام ع و بدرقه بعد ۱۵ روز برگشتن تمام اهالی جم شده بودن برا پیش باز کربلایی قربان چاوشی میکرد و همه با صدای بلند صلوات دیدار با زائر امام رضا و یک هفته ای خانه آمد ورفت بود و گرفتن تبرک بعد آن پدرم و مادرم تا آخر عمر مشهدی اول اسمشان گفته میشد و اما حالا ... ... ...!!! ؟؟؟